سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شعر

به یاد اور مرا

به یاد آور کسی را که برایش زندگی هستی

برایش اسوه ی عشق و امام سادگی هستی

به یاد آور کسی را که بدون تو نمی ماند

خبر از خنده و شادی بدون تو نمی داند

به یاد آور کسی را که شدی اشکی به چشمانش

و در قلبش و در فکرش شدی هر لحظه مهمانش

به یاد آور کسی را که نمی دانی خبر از او

کسی را که به لبهایت نمی گویی دگر از او

به یاد آور کسی را که نکردی یک دم از او یاد

و او از بند یاد تو نمی شد لحظه ای آزاد

کسیکه اشکهایت را طلب کرد از خدای خود

هزاران دفعه از قلبش،برای جان برای خود

کسیکه از سخن هایت برای دل سخن می گفت

به شوق دیدن رویت به خوابش،لحظه ای می خفت

کسیکه اشکهای او شده همرنگ لبهایت

که از چشمش نشد بیرون لب و لبخند زیبایت

کسی را که نمی دیدی برای دیدنت می مرد

و گه گاهی که قلبش را به رویای خوشی می برد

کسی را که بدون تو شود بی یار و بی یاور

عزیز دل به یاد آور به یاد آور به یاد آور

کجایی

کجایی بی تو تنهایم کجایی بی تو پرآهم

همه شادی دنیا را بدون تو نمی خواهم

کجایی از تو من دورم کجایی بی تو رنجورم

در آغازین شب عشقم تو بودی ماه پرنورم

کجایی تا که لبخندت دهد بر عشق من رنگی

صدای تو به اشعارم دهد شوری و آهنگی

کجایی هیچ من بی تو و من با تو شوم دنیا

و حتی عشق جاویدان نخواهد ماند در رویا

کجایی ای همه خوبی کسی چون تو نمی ماند

کسی چون چشم های تو دل من را نمی خواند

کجایی ای صدای من صدای بی کسی هایم

برایت تا که فریادم کند پرزخم و خون نایم

کجایی گرمی احساس کجایی رنگ امّیدم

مگر جز خنده های تو به رویاهام می دیدم؟

کجایی ای غروب غم کجایی قبله گاه دل

اگرچه از تو دورم لیک ز یادت نیستم غافل

کجایی خاطرات تو شده یاد شب و روزم

کجایی کاش می دیدی چگونه بی تو می سوزم

کجایی گر به یاد من شوی یک دم،به جبرانش

برای عشق روی تو کنم تا مرگ خود کرنش

کجایی با نگاه تو شوم آرام و آسوده

چگونه رفت از یادت دلی که عاشقت بوده

کجایی من بدون تو غمین،رنجور،بیمارم

کجایی تا به تو گویم

همیشه د و ستت د ا ر م